چرا بعضی کتاب ها میخکوبمان می کنند؟

نوجوان بودم که برای اولین بار کتاب بامداد خمار باعث شده بود که به طرز عجیبی میخکوب بشوم. کتاب برای آن سن و سال پر از تصویرسازی های عاشقانه و جذابی بود که یک دختر نوجوان را غرق در خیال کند. آنقدر شیفته ی داستان و شخصیت هایش شده بودم که تا صبح بدون آنکه پلک بزنم و کتاب را زمین بگذارم به خواندنش ادامه دادم تا تمام شد. رمانی با مضمون عاشقانه و در مورد موضوع تکراری عشق بود اما کتاب های زیادی در این مورد بود که هیج کدامشان اینطور مجذوبم نکرده بودند. چه افسونی بود در آن سطرها و کلمات ؟

عصای سحر آمیزت را بچرخان

می گویند در نوشتن جادوگر باش! کاری کن خواننده فکر و ذکرش بشود کتاب تو و دست از زمین و زمان شسته پای حرف هایت بنشیند. حالا چطور می شود که بعضی نویسنده ها به این اعجاز آگاه هستند و عصای جادوییشان خواننده را میخکوب می کند؟

کتابهایی که ما را به بی زمانی و بی مکانی می برند.

از شب تا صبح بیدار مانده ای تا کتابی که به تازگی خواندنش را شروع کرده ای، بخوانی. چشم برداشتن از آن برایت غیر ممکن است. حتی اگر خوابت ییرد هم در خواب و رویا ذهنت درگیر است و تا مدت ها بعد از اتمام کتاب، به آن چه در آن گذشت می اندیشی.

این حال و روز را خیلی از ما در مواجهه با برحی کتاب ها در زندگیمان، تجربه کردیم. کتاب هایی که انگار می روند روی مخت ، جملاتشان تو را تکان می دهند و و انگار همه را می دانی ولی شنیدن و خواندنشان از زبان نویسنده آن چنان احساس شادی زیر پوست تنت می دواند که یر از پا نمی شناسی. نویسنده ی کتاب موفق شده است روی قلب شما قدم بزند!

این کتاب ها می توانند با هر موضوعی نوشته شده باشند: علمی، تخیلی، داستانی، روانشناسی، کسب و کار، خودشناسی و موفقیت و … در هر صورت وقتی در خواننده، تحول، لذت عمیق، انگیزه و … ایجاد شود، نشان دهنده ی موفقیت نویسنده در بازگویی و بازنشر عقاید، دانش، و مطالعاتش است.
سوال اینجاست که یک نویسنده از چه چاشنی هایی سود برده که نوشتن کتاب رابه یک ماجراجویی بزرگ برای خودش و خوانندگانش بدل نموده است؟
طرح این سوال می تواند معماهای ذهن ما را در رسیدن به این جواب که واقعا بعضی کتاب ها چه دارند که تاثیر گذارند، روشن کند.

نگاهی به کتاب های موفق دنیا

منظور از کتاب های موفق، کتاب هایی هستند که از اقبال عمومی برخوردارند. در کشوری که نویسنده آن را نوشته یا منتشر شده با استقبال مخاطب مواجه شدند و در مرحله ی بعد، مرزها را درنوردیده و وارد بازار جهانی کتاب شده اند. کتاب هایی که نام نویسنده را بر سر زبان می اندازند،در لیست پرفروش ها جای دارند، عموما جایزه ای پررنگ و لعاب داخلی و بین المللی را نصیب نویسنده اش نموده اند همه اینها می توانند معیار و ملاک موفقیت اثر باشند.
در این کتاب ها عمدتا نکات مشترکی می توان یافت. در این مقاله بیشتر به بررسی آثار داستانی موفق می پردازیم چراکه بی شک کتاب های علمی که به موضوع و تخصصی ویژه نیاز دارند، پارامترهای دیگری را می طلبند که در جای خود باید مورد بررسی قرار گیرند. هرچند که همه ی این کتاب ها به صورت عمومی از یک سری ویژگی های مشترک بهره می برند.
این کتاب ها معمولا بدعتی ایجاد کرده اند و از جهاتی نو هستند. این نو بودن می تواند در موضوع، سبک یا قلم نویسنده، مفاهیم مورد نظر نویسنده و …باشد. ساحت هنر و نوشتن جایگاه نوآوری است. اساسا پدیده های هنری و ادبی با مقوله ی آفرینش و خلق سرو کار دارند.

ساختار شکنی و رویدادهای غیرمنتظره و شگفت آور در داستان

اکثر نویسندگانی که آثارشان شهره ی عام و خاص شده اند، ساختار شکنی در کتابشان را پیشه ساخته اند. ابن ساختارشکنی می تواند به هر وسیله ای صورت گیرد. در زبان، شخصیت ها و رویداداها و همه و همه می توانند دست به دست هم دهند تا جهانی پر از شگفتی و عجایب در پیش روی خواننده شکل بگیرد.

 

پرداخت شخصیت در کتابهای جذاب

ژان وال ژان، کوزت، فانتین، تناردیه و بازرس شخصیت های رمان بینوایان ویکتور هوگو را کمتر کسی است که نشناسد. آنقدر شخصیت ها ها جذاب و تاثیرگذار پردازش شده اند که بارها دستمایه ساخت کارتون و فیلم و سریال بوده اند. یکی از دلایل دوست داشتنی بودن کتاب های رمان و داستان یه طور قطع به همین شخصیت های آنها برمی گردد.
هری پاتر جادوگری گمنام که به ناگهان تمام دوستداران کتاب را شیفته ی خود ساخت و سر از سینما درآورده و گیشه ها را تسخیر کرد، نمونه ای جادویی از این مساله است.
محبوب و شاخص جهان ادبی، شخصیت پردازی ها عمیق و جذاب، و توصیف ها به جاستارتباط تنگاتنگی میاهی باورپذیری شخصیت های کتاب و دوست داشتنشان به وسیله ی مخاطب با اقبال کتاب میان مخاطبان وجود دارد. مخاطب با داستان و شخصیت هایش همذات پنداری وسیعی می کند.

موضوع کتاب و پردازش آن

موضوعات کتاب های جنجالی و موفق خیلی هم پیچیده و عجیب و غریب نیست.
آناکارنینا که یک مثال بارز از کتاب های موفق دنیاست به موضوعاتی مثل عشق، خیانت می پزدارد که خیلی هم تکراری و پرکاربردند اما تولستوی سعی دارد نگاهی متفاوت به این مقوله بیاندازد و به حیاط خلوت باورها سرک کشیده و از آنها چیزهای جدیدی در بیاورد.

صاحب سبک بودن نویسنده

آثار مشهور ادبی معمولا سبک ویژه ی خود را دارند و نویسنده در آنها به ساختار قدرتمندی از زبان دست پیدا کرده و اریکه ی پادشاهیش را روی پایه های مستحکمی بنا نموده. سبک نوشتاری شیوه ای است که نویسنده برای بیان نظراتش برگزیده و مثل اثر انگشت مخصوص خود اوست. مثلا صدسال تنهایی مارکز و رئالیسم جادوییش ، مصداق بارزی از این مطلبند که محتوای اثر، در کنار دلفریبی موضوع و قلم و شخصیت ها نیاز به چیدمان درست و ساختار مناسب برای ارائه و بیان مطلب دارد.
آثار ویکتور هوگو، چارلز دیکنز، ارنست همینگوی و … در ادبیات جهان و سیمین دانشور، رضا براهنی ، دولت آبادی و … در ایران هم نمونه های از سبک هایی هستند که نویسندگانشان برای آنها برگزیده اند.

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

18 پاسخ

  1. چه مبحث خوبی رو باز کردی حدیث جان.مشتاقم ادامه‌ش رو بخونم.یکی از مواردی که به تجربه یاد گرفتم این بوده که باید از حواس پنجگانه زیاد استفاده کرد که مخاطب خودش رو در فضای نوشته احساس بکنه،و از طرفی،باید شخصیت داستان جوری باشه که خواننده باهاش همذات‌پنداری،نسبت بهش دلسوزی،انزجار یا هر حسی به جز بی‌تفاوتی داشته باشه.خیلی هم خوب میشه اگر در اول صحنه سوالی ایجاد بشه که تا آخر صحنه و یا صحنه‌های بعدی جواب داده نشه.اینجوری خواننده کشیده میشه به دنبال نوشته.

  2. این حقیقت محض است. من هم در مقابل بسیاری از کتابها نمی توانم مقاومت کنم. باید تا آخر بخوانم تا خیالم راحت شود

  3. ممنون خانم خداداد بزرگوار. عنوانِ مقاله‌تون میخکوب کننده و جذاب است. همان یک پاراگراف نوشته‌ شده تا این لحظه هم از جذابیت و کاربردی بودن متن مقاله خبر می‌دهد. موفق باشید

  4. حدیث جان منتظرم هر چه زودتر مقاله را تکمیل کنی تا من مشتاقانه بخوانم. هم موضوعی که انتخاب کردی خیلی مورد علاقه منه و هم قلمت رو خیلی دوست دارم. موفق باشی دوست خوبم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *