در همه سال هایی که از عمرم پشت سر گذاشتم یک نکته دستگیرم شد که اگر برای سال های مانده به گسترش آن همت کنم، دستاورد بزرگی است.
آن هم تلاش کردن و یادگیری اینکه برای چه کارهایی ساخته شده ام و بعد درک آن سعی در به کار انداختن آنها به نفع خود و بقیه.
بهره گیری از توانمندی ها به نفع خود و بقیه از این جهت مهم است که هر چیزی قرار است فایده ای داشته و به عبارت دیگر مفید واقع شود.
مثلا درخت سیب می خواهد محصولی به نام سیب بدهد یا با برگ هایش اکسیژن سازی کند و نمی آید همانطور سرجایش صاف بایستد تا سبزیش ته بکشد یا شعله ی آتش قرار است گرمایی ایجاد کند و نوری را بتاباند و…
باری اساسا دنیا چیز بی فایده ندارد و برای همین هست که انسان هم در این چرخه ی سود رسانی، چیزی را که در چنته دارد عرضه می کند.
به گمان من مفهوم شغل یا کار به همین درک کیستی انسان گره خورده و تا زمانی که نتوان به این نکته پی برد که چه توانمندی هایی هست که قابلیت عرضه داشته و اهدافی در راستای آن تعریف کرد، بطالت از سر و روی لحظه هایش می بارد.
حتی می توان گفت تمام مفاهیم ریز و درشت زندگی به همین موضوع بستگی دارد که انسان درک درستی از خودش و چرایی حضورش بیابد. آن وقت است که نمی تواند از مسیر رشد خود جلوگیری کند.
این که فرد کیست و خودمانی تر آنکه به چه دردی می خورد می تواند از طریق کسب و کار نمود بارزی بیابد.
شغل هر فردی به استعداد ها و علایق و باورهای او بستگی دارد که هر کدام در جای خود نیاز به بحث و بررسی و نگاهی عمیق دارند و می توانند بازتابی از شخصیت او باشد.
یکی از نشانه های رشد و توسعه ی فردی این است که فرد به کاری می پردازد که در آن موفق است و از آن مهم تر زمانیکه در کاری موفق است که هم از پتانسیل و استعداد لازم برخوردار است و هم علاقه و اشتیاقش را دارد.
بنابراین ممکن است کسی کاری را پیشه کرده که در آن موفق هم باشد اما توانمندی یا علاقه ی واقعی او چیز دیگری باشد. بنابراین انتخاب شغلی درست و مرتبط با علایق واقعی نقش بسیاری در توسعه و رشد فردی دارد.
برخی از عواملی که در رابطه با انتخاب شغل دلخواه و مناسب بر رشد و توسعه فردی اثرگذار هستند :
کسب استقلال
افزایش اعتماد به نفس
سلامت روانی
کسب رضایت فردی
آخرین دیدگاه‌ها