بارها پیش آمده از خودمان پرسیده ایم که این شغل و کاری که انجام می دهیم و وقت و انرژی زیادی را به آن اختصاص می دهیم چه دستاوردهایی برایمان دارد؟ چقدر باعث کسب درآمدم می شود و آیا من به اهداف مالیم می رسم؟ جایگاه اجتماعی چطور؟
آیا نیاز من به استقلال و برخورداری از قلمروی شخصی را برآورده می کند؟
توجه به اهداف و دستاوردهایمان از کاری که انجام می دهیم مهم است اما یک اصل را نباید از یاد ببریم:
قرار نیست تنها ما در خدمت شغلمان باشیم و شب و روز به آن بپردازیم قرار هم نیست تنها وسیله ای برای کسب درآمد و امرار معاشمان و یا جایگاه اجتماعیمان باشد. بلکه شغل ما معرف بخش بزرگ و مهمی از شخصیت ماست. کاری که ما داریم به شدت در زندگیمان اثر گذار بوده و از خیلی جهات و جنبه ها روی شخصیت، استایل زندگی و روحیات ما موثر است. می تواند آنها را بهتر یا بدتر کند و در واقع ما در شغلمان می توانیم پیشرفت و پسرفت در باورها و عقاید ، توانمندی ها و روحیات و عواطف را حس کنیم. انتخاب یک شغل یک انتخاب حقیقی نیست اگر نتواند باعث رشد و پیشرفت ما در جنبه های مختلف زندگی بشود.
شغل چگونه بر ما اثر می گذارد؟
انتخاب شغل به معنای واقعی کلمه شیرین، حیرت انگیز اما سخت است. به نظر می رسد بین ما و شغلمان یک ارتباط دوسویه و همزمان وجود دارد یعنی هم ما روی آن تاثیر می گذاریم هم شغلمان بر ما. این بده و بستان می تواند هم باعث رشد ما شود و هم از شغلمان چیزهای متنوع تری دستگیرمان بشود.
فرض کنید سه سال، ده سال، بیست سال یا هر میزانی را به کار خود اختصاص می دهید. واقعا شگفت انگیز نیست اگر این نکته را که چند روز از عمرمان را به شغلمان می پردازیم حساب کنیم؟ و این یعنی نمی شود از تاثیر شغل بر خود غافل بود.
برخی مسائلی که شغل می تواند بر آنها اثر بگذارد:
۱- شغل شما تاثیر بسیاری بر عادات روزانه تان می گذارد. مثلا نظم، سحرخیزی،
۲- مهارت هایی که از طریق شغلتان می آموزید بر توانمندی شما در انجام کارهای مختلف اثر می گذارد. یک نجار یا تراشکار یا معلم هر کدام بر مهارت های خاصی مسلط می شوند.
۳- ویژگی هایی که به واسطه ی شغلتان در شما ایجاد یا تقویت می شود: شجاعت، اعتماد به نفس و … یا برعکس ترس، اضطراب و…
عشق به انجام کار
یک اصل مهم در کار کردن، عشق ورزیدن است. شما با انجام کاری که دوست دارید احساس رضایت عمیقی را تجربه می کنید و این احساس رضایت باعث می شود که حتی زمان هایی که خسته هم هستید باز میل و اشتیاق در درونتان شعله بکشد.
همه ما افرادی را می شناسیم که وکیل، پزشک، ویراستار، خلبان،مهندس و … هستند اما سازگاری شغلی ندارند و و دلشان می خواسته موزیک، نقاشی و …دنبال کنند. به هر دلیلی از این که دنبال علاقه خودشان بروند باز ماندند و در یک سنی هراس و افسردگی سراغشان آمده است.
عشق به انجام یک کار باعث می شود آن کار به تجربه ای لذتبخش تبدیل شود و فردی که عاشق کارش باشد هر روز برای بهتر شدن خودش و کاری که انجام میدهد تلاش می کند.
با شغلتان چه نیازی را برطرف یا چه مشکلی را حل می کنید؟
دنیای رنگارنگ امروز دنیای نیازهای مختلف است اینکه برای رفع نیاز دیگران گام برداری دستاوردی بزرگ محسوب می شود خیلی اوقات افراد فقط نیازمند یک حس خوب هستند تا بتوانند از پس شرایطی که دارند بر بیایند. یعنی در کنار رفع نیاز کمک به تغییر شرایط بقیه یا افزایش حال خوبشان میتواند قدمی باشد که از طریق کار برمیداریم.
به واسطه شغلتان با چه جور آدم هایی در سروکار دارید؟
شغل ما وسیله ارتباط ما با دنیای بیرون است و ما به خاطر کارمان با آدمهای مختلفی در ارتباط قرار میگیریم. حضور در کنار این آدم ها چه به عنوان همکار در محیط کار چه افرادی که مشتری یا خدمات گیرنده ما به حساب میآیند تاثیر خیلی زیادی روی زندگی کاری و شخصی ما دارد. شما تحت تاثیر آدم هایی هستید که با آنها سروکار دارید در نتیجه این افراد ساعات بسیاری از زندگی شما را به خود اختصاص میدهند.
2 پاسخ
شغل روی همه ی ابعاد زندگی فرد و خانواده اش تاثیر دارد و من خودم تجربه چنین موضوعی را دارم .روزهایی را به خاطر دارم که همسرم از شغل و موقعیتش احساس رضایت نمی کرد روزهای خاکستری که انگار زندگی کردن فقط یک عادت و اجبار بود .اما زمانی که تصمیم گرفت قید در آمد بیشتر را بزند اما در عوض هر روز با شورو اشتیاق به محل کارش برود و از آن لذت ببرد زندگی ماهم رنگ و بویی تازه گرفت .
درآمد ماهانه فقط یک رشوه است تا از رویاها هایت دست بکشی !
رابین شارما
به به ملیکای نازنین
جمله ای که از رابین شارما نقل کردی فوق العاده است و تجربه نارضایتی از شغل عمیقا تاثیرگذاره و وقتی می بینی که رضایت شغلی چقدر حس آرامش برات به همراه داره حاضری از خیلی چیزها دست بکشی
خوشحالم از حضور موثر دوستانی مثل شما