فرض کنید سیبی که از درخت افتاد را کسی دیگری جای نیوتن می دید. آن وقت اصلا معلوم نبود که هنوز قانون جاذبه کشف شده بود یا نه! چون در پس نگاه نیوتن و توجهش به این اتفاق ادراکی جرقه زد که منجر به همین اکتشاف شد.
معنی مشاهده در فرهنگ لغت، دیدن و ادراک با چشم و بینش است. شاید در نگاه اول مشاهده با دیدن مترادف به نظر بیاید اما تفاوت هایی هم بینشان است. در مشاهده گری انسان به توانمندی در توجه و دقت نظر در دیدن جزییات و ادراک مسائل می رسد.
نکته ی جالب اینجاست که مشاهده هر چقدر با تعصب، انتظارات و برچسب زنی بیشتری همراه باشد کم ارزشتر بوده و در واقع انفعال بیشتر مساوی با مشاهده ی بهتر است.
در مشاهده توجه و بینشی دست می دهد که منجر به شکل گیری درک و فهم هایی از یک مساله می شود.
در نوشتن هم مثل هر کار دیگری، مهارت مشاهده گری اعجاز می آفریند. نویسنده می تواند بیننده ی بی شمار حوادث و اتفاقات باشد و از دلشان برای داستان یا مقاله اش ایده، طرح ، خط سیر و اوج و حضیض خلق کند.
در فرآیند مشاهده، نویسنده اطلاعاتی را که از طریق حواس پنجگانه اش دریافت می کند، خمیرمایه و جوهره ی خلق اثر می نماید.
تاثیراتی که مشاهده گری خوب بر نویسندگی می گذارد:
۱-وقتی شما به مشاهده گری بیش از پیش اهمیت و الویت می دهید، جزییات زندگی از دیدتان مخفی نمی مانند و با این دقت نظر به توصیفات خود هنگام نوشتن نکات ارزشمندی می بخشید.
۲- از آنجایی که چیزها و کارها را با مشاهده می توان از چند زاویه دید و فقط به یک وجه قضیه اکتفا نکرد، نویسنده این امکان را دارد که در طول اثر، پردازشی وسیع و چندجانبه به موضوعی واحد داشته باشد.
۳- با خوب مشاهده کردن می توان مطالبی را دید که قبلا مورد توجه نبوده است و در نوشته از این نکاتی که از دید خیلی ها پنهان می ماند بهره مند شد.
۴- با مشاهده، جزییات و ظرایفی در آدم ها و اتفاقات به چشم می آید که به متن، غنا و عمق بخشیده و نوشته را از کلی گویی و ابهام در می آورد.
۵- با خوب مشاهده گر، نویسنده تبدیل به انسانی کاشف و جستجوگر می شود و این مهارت او را به فردی خلاق و با توان بالای استدلال و تحلیل تبدیل می کند.
آخرین دیدگاهها