نمی دانم چند سال بعد در مورد خودم و زندگیم چه فکر و احساسی دارم اما قطعا دلم نمی خواهد حس حسرت را تجربه کنم.
می دانی به نظر من بهترین حس دنیا چیست؟ اینکه حسابت را با دنیا، مردم و خودت تصفیه کرده باشی و بدانی با زندگی چند چندی.
من دوست دارم به زندگی بدهکار نباشم و طلبم را هم از زندگی گرفته باشم.
اصلا تمام زندگی بر همین مدار است هم ببخشی و هم بگیری.
دوست دارم چند سال بعد که برمی گردم و به گذشته نگاه می کنم ببینم که طلبی ندارم و حقم را تمام و کمال ستانده ام.
کمی خودشیفتگی که بد نیست آرام جان!
خودشیفتگی از نوع سالمش اصلا خوب است. اینکه هر کاری دلت می خواهد بکنی به گمانم از همین قسم است. نگذاریم دست آرزویمان لای در بماند و اجازه ورود پیدا نکند.
برو، بجنب، بنویس، بزن ، همه کاری بکن تا نماند ته دلت روزی که کار نکرده و زندگی نزیسته داری.
ریشخند بزن به لاطائلاتی که از تو برده ای بله چشم گو می خواهد برای زندگی آرام و بی دردسر.
که بله چشم گفتن اسمش زندگی نیست آرام جان ، بندگی است.
درخواست هایت را تمام و کمال بگو و به زندگی اجازه بده صدایت را بشنود.اجازه بده تمام افکار برود و خودت بمانی و در آرامش دست از تکرار بیهوده ها برداری.
زندگی از تو نمی خواهد خودت را از او و او را از خودت مخفی کنی و اتفاقا برعکس. هر چه تو آشکار تر ، زمین و زمان هم همراه تر می شوند با تو.
در اصل خیلی از فرصت ها می آیند و می روند تا تو بدانی چقدر حاضری هزینه بدهی . اینکه زندگیت برود و نابود بشود و یا برعکس ببالد و موفق تر شوی در آن.
کجای ماجرا ایستاده ام؟
2 پاسخ
چقدر قشنگ مینویسی دوست گلم.
اره باید بجنبیم تا دیر نشده؛ تلنگر خوبی بود💖💖💖💖
ممنون از حضور و همراهیت مریم نازنین.موفق باشید.