کمال گرایی یا پرفکشنیسم و نقش آن در موفقیت شغلی

از ترس اینکه خوب نباشید کاری نمی کنید یا مدام کارهایتان را به تعویق می اندازید. اگر نقاش هستید از کشیدن طرح یا به نمایش گذاشتنش سر باز می زنید
اگر نجارید برش ها و سازه های چوبیتان را قبول ندارید و…

کمال گرایی خیلی بیشتر از آنچه فکرش را بکنیم  سد راه موفقیت هایمان می شود. اصلا موفقیت به یک طرف، آدم کمال گرا رنگ آرامش نمی بیند.

تا حالا متوجه کمال گراییتان شدید؟ کجا کمال گرا بوده اید و آسیبش را چشیده و دیده اید؟
اگر هر لباسی می خرید حتما یک عیب و ایرادی رویش می گذارید و به نظرتان بهترش را می خریدید خوب بود ، اگر سفر می روید و به نظر شما خوش نگذشته در حالی که بقیه مدام تعریف می کنند و راضی هستند و البته در خیلی جاهای دیگر که یک عمل ساده را برای خودتان سخت می کنید، احتمال اینکه کمال گرا باشید زیاد است.

عوارض کمال گرایی

کمال گراها همیشه دنبال چیزی هستند که نیست.همه ی اهداف و برنامه هایشان را هم سر همان چیز می گذارند اما کم پیش می آید از نتیجه راضی باشند.

تبعاتی که کمال گرایی ناسالم(چون کمال گرایی مثبت و سالم هم داریم) زیاد است و شاید هر کسی به نوعی از یکی از آنها رنج ببرد.

۱- یکی از بدترین کارکردهای کمال گرایی منفی شروع نکردن است. ترس از آغاز خودش ریشه در ترس از شکست و قضاوت و … دارد. فرد کمال طلب در جستجوی رسیدن به آن چیزی که بهترین می داندش مدام تقلا می کند.

۲- یکی دیگر از تبعات کمال گرایی اهمال کاری است.اصلا روی دیگر کمال گرایی همین اهمال کاری است که باعث می شود مدام بخواهیم کارهایمان را عقب بیندازیم.

۳-پرفکشنیسم عین یه دمل چرکی است که وقتی سرش را باز می کند چرک و خونش می ریزد بیرون. چرا؟

۱. چون نوظهور و ناشناخته است و آدم وقتی یک چیز را خوب و تمام و کمال بشناسد تکلیفش با آن مشخص است اما امان از وقتی که درست و حسابی نداند با چه پدیده ای سر و کار دارد.

کمال گرایی برای خیلی ها همیشه تعریف مثبت دارد. اصلا ما کمال گرایی مثبت هم داریم اما نکته اینجاست که وقتی کمال گرایی سد راه موفقیت باشد_که ممکن است خودت هم حتی بی خبر باشی_ دیگر آن کمال گرایی مثبت و سالم نیست.

نمونه های زیادی می شود برای کمال گرایی و فرد پرفکشنیست آورد. مثلا کسی که حاضر نیست تحت هیچ شرایطی لباس تکراری بپوشد چون فکر می کند دمده بودن و بی سلیقگی است و همیشه باید لباس های تازه و مارک بر تنش ببینند.

یا مثلا فردی که همیشه به پوشش و سر و وضعش اهمیت می داده و معتقد است ظاهر آدم ها (در حد آراستگی و نه در حد خودکشی برای شیک بودن به هر قیمتی آن هم برای دیده شدن) و برایش تکراری نپوشیدن مهم است و حتی اگر به آن عمل نکند باز هم با خود درگیر است چون جایی پس ذهنش چنین باوری هست که یک لباس را فقط یک بار در انظار عموم بپوش و بس.

 

خیلی از ما خیلی از جاها این کمال گرایی مفرط را داریم و خودمان هم بی خبریم و این تیشه به ریشه ی چیزی می زند که بسیار دلچسب و شگفت انگیز است:

ساده بودن و درک لذت آن!
جالب این است که این سادگی اصلا به معنای این نیست که شما متمایز نباشید. بلکه بر عکس می شود متمایز و برجسته ولی ساده بود.

منظور از این سادگی، بیشتر بلاتکلیف و پیچیده نبودن است. اینکه درگیر این نباشیم که لزوما نتیجه دلخواه می گیریم یا نه. از افزایش تلاش ها و مهارت هایمان امتناع نکنیم و اجازه دهیم غول کمال گرایی بشکند و ما را زمین نزند. غول کمال گرایی نمی تواند کار خاصی را از پیش ببرد اگر بداند شما در لحظه اید و می خواهید اتفاقی را رقم بزنید که خیلی ها توانسته اند چون مسائل را ساده دیدند. و اجازه ندادند ترس هایشان برایشان تصمیم بگیرد.

کمال گرایی مثبت و منفی

وقتی کمال گرایی مثبت است که فرد به سمت اهداف بالاترش تمایل دارد اما خوش بین است و سعی می کند هوشمندانه جلو رفته و تلاش کند. در جایی هم که فرد برای اهداف والا و با ارزشش وقت می گذارد باز کمال گرایی لازم و خوب است.برعکس در کمال بینی منفی فرد برای مسائل بی اهمیت حساسیت به خرج می دهد و به قول معروف مته به خشخاش می گذارد. انتظاراتش از خودش و بقیه عجیب و غریب است. می خواهد در همه جا بی عیب و نقص باشد و اصلا اشتباه و شکست برایش قابل تحمل نیست.

تاثیر کمال گرایی بر کسب و کار و موفقیت

از آنجایی که کمال گرا همیشه تحت فشار و استرس است و در واقع خودش را آن طور که هست دوست ندارد و نمی پذیرد در صورت موفقیت لذت نخواهد برد. آن قدر نتیجه و دستاورد برایش مهم است که نمی تواند در لحظه بماند و همین باعث می شود پس از رسیدن به خواسته اش خیلی سریع دلسرد شود و نتواند لذت و شعف خاصی را تجربه کنند. چون کمال طلبی ریشه در نوعی وسواس ذهنی  دارد فرد مدام دجار نشخوار ذهنی است:

-اگر نتیجه ی کار خوب نشود چه؟

-اگر نتوانم از پسش بربیایم چه؟

-اگر دیگران بازخورد خوبی به من ندهند چه؟

تایید و توجه و کلا قضاوت اطرافیان برای کمال طلب بسیار مهم است و برای همین می خواهد پرفکت به نظر برسد. الگوهای ذهنی و باورهای این فرد در رفتارهایش نمود پیدا می کند و عمدتا دچار تشویش و اضطراب و در بسیاری موارد افسردگی می شود بدون اینکه حتی خودش بداند مشکلش چه ریشه و منشایی دارد و به این صورت است که در بهترین حالت موفقیت هم که قرار داشته باشد باز یک جای کارش می لنگد.

این افراد به مرور اعتماد به نفسشان کاهش پیدا می کند و ارتباطات خوبی با اطرافیان و محیط کارشان برقرار نمی کنند جون معمولا توقعاتشان از هر کسی و هر چیزی بالاست.

این ویژگی در افراد باعث می شود دنبال شغل ها و کارهای مختلف بروند و از آنجایی که دلشان می خواهد کامل کامل باشد معمولا آن کار را نیمه کاره رها می کنند.معمولا کمال گرا نقاط ضعفش را نمی پذیرد و میل بسیار بالایی به شوآف و دیده شدن دارد و وسواس های بیش از حدش ممکن است باعث شود شکست ها و ناکامی های زیادی را در روابط و کارش تجربه کند.کمال گرا چون به هر چیزی راضی نمی شود معمولا در شغلش با احساس نارضایتی نسبت به نوع و محیط کار، همکاران و… مواجه می شود در حالی که ریشه کمال طلبی عمدتا کمبودهای خودمان است.

راهکارهایی برای کم کردن و غلبه بر کمال گرایی

ترس و اضطراب شاید اصلی ترین مشکل کمال گراها باشد. آنها ممکن است بدانند چه می خواهند اما دوست دارند همه چیز در بهترین حالت ممکن باشد و همین موضوع باعث می شود که ترس سراغشان بیاید.

۱- بخشی از کمال گرایی ریشه در خانواده و باورهای شکل گرفته در مدرسه و محیط دوستان، فامیل و… دارد. بهتر است با کمک گرفتن از مشاور و خواندن کتاب های مربوط روی ریشه باورهای فرد کار کرد تا تراپی لازم انجام شود.

۲- لذت بردن از چیزهای ساده و کوچک برای کمال گرا می تواند شوخی خنده داری باشد او به کم قانع نیست. ولی با توجه کردن به موضوعات روزمره ای که شاید از بس تکرار شده بی اهمیت به نظر می رسد کمال گرا بتواند دنیا را از زاویه ی دیگری تماشا کند. لذت هایی مثل خوردن غذاهای فرش و سالم مثل میوه و سبزیجات،احوالپرسی و ارتباط برقرار کردن با دوستان و وقت گذراندن با عزیزان و خانواده در طبیعت، مطالعه کتاب و توجه به مسائلی جزیی تر می تواند برای او مفید باشد.

۳-معمولی بودن به جای کامل بودن. نباید از کسی که هستیم ناراضی باشیم بلکه باید سعی کنیم برای بهتر بودنمان گام برداریم. این تلاش برای بهتر بودن می تواند منجر به موفقیت و رشد شود.

۴- برایان تریسی معتقد است برای جلوگیری از کمالگرایی که باعث تعلل در انجام کارها می شود باید برای انجام کارهایتان مهلت مشخص کنید و پرونده آنها را ببندید. به تعویق انداختن کارها عادت کمال گراهاست چون می خواهند همه جیز کامل باشد. مثلا به خودتان زمان بدهید که یک پروژه را تا روز مشخصی از ماه تمام کنید.

۵-کمال گرایی باعث از بین رفتن رضایتمندی در هر کاری می شود و در نتیجه اعتماد به نفس و عزت نفس شما را ممکن است تحت تاثیر قرار دهد. چرا که احساس سپاسگزاری  معمولا در او کم است. برای تغییر این نگاه که من اگر کامل نباشم خوب نیستم بهتر است فرد خودش را مدام با این و آن مقایسه نکند و بر عکس، تلاش کند از آدم های موفق الگو بگیرد تا بتواند بر نقطه ضعف درونیش که هیچ جیز راضی و خوشحالش نمی کند غلبه کند.

آن وقت همانطور که قبلا هم گفته شد گام بعدی ایجاد نگرش بهتر کردن خود و تلاش برای آن است. اینکه هر روزش سعی کند خودش را رشد داده و شرایطش را به سمت پیشرفت ببرد، می تواند حتی کمک کند در کسب و کارش و موقعیتی که دارد درجه یک باشد.

 

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *