ارزش های هر شخصی ریشه در باورهای او دارند و نقش مهمی در زندگی فرد ایفا می کنند. ارزش ها می توانند عمومی و همینطور فردی باشند و معمولا رسیدن کامل به یک ارزش مثلا صداقت کار آسانی نیست و به صورت نسبی می توان به آنها دست یافت.
تعریف ارزش
ارزش های هر فرد از کودکی در او شکل می گیرد و نظام باورهایش را تحت تاثیر قرار می دهد. مثلا کودکی که در خانه با اهمیت به مطالعه رشد کند، یادگیری و کسب علم برایش یک ارزش می شود. نظام ارزشی فرد بر همه ی جنبه های زندگی او از جمله شغل تاثیر می گذارد.
ارزشها که به نوعی اساسی تری و کلیدی ترین باورها و اعتقادات فرد را در بر گرفته بسته به شخصیت، تربیت و تجربه های هر فرد در زندگی متفاوت است.
می توان گفت باور به علاوه ارزش، نگرش را می سازد و همه ی آنها در کنار هم شخصیت فرد را شکل می دهد. در یک محیط کاری معمولا زمانی افراد می توانند موفق عمل کنند که ارزش های مشابه و مشترک بینشان زیاد باشد.
چند مثال برای ارزش ها که در محیط کار هم کاربرد دارند:
صداقت
استقلال
آزادی
کمک به دیگران
انجام به موقع و نظم در کار
از خود گذشتگی
مسئولیت پذیری و تعهد
کسب ثروت و درآمد
آرامش
اعتماد
ارتباطات گسترده(همکاران و…)
برخورداری از حمایت
احترام به قوانین و سیاست های گروه، محل کار و…
این ارزش ها هم فردی هستند و هم می توانند در یک سازمان خودشان را به صورت کامل نشان دهند.
ارزش ها و تاثیرشان در رضایت شغلی
اگر فرد احساس کند کارهایی که در طول روز مطابق با ارزش های خود انتخاب کرده نه تنها او را به اهدافش نزدیکتر نمی کند، بلکه هر لحظه از اهدافش دورتر میشود باید ارزش ها یا معنی آنها را برای خود تغییر دهد تا شرایطش بهبود یافته و بالعکس.
اگر به این نتیجه رسید کاری انجام می دهد که او را از ارزش هایش دور می کند باید در جستجوی کاری همسو با ارزش هایش باشد.
شناخت ارزش ها در محیط کار اهمیت ویژه ای دارد و فرد حتما باید با شناخت کامل نسبت به خود و محیط کار شغلش را انتخاب کند. این نکته برای استخدام افراد از طرف شرکت ها، سازمان ها و … هم باید مورد توجه قرار بگیرد.
مثلا فردی که قدرت رهبری بسیار بالایی دارد یا بهتر است بگوییم انفرادی فکر می کند ممکن است برایش کارمندی یا کار گروهی و تیمی، کار سختی به نظر برسد همینطور کسی که میل زیادی به استقلال دارد. یا فردی که در سازمانی کار می کند که کمیت کار برایشان مهم تر است و حال آنکه توجه به کیفیت کار برای او یک ارزش است.
وقتی در یک سازمان سیاست هایی وجود داشته باشد که با ارزش های فرد همخوانی و همسویی لازم را نداشته باشد فرد دچار تعارض شده و در محیط کارش نه تنها احساس رضایت نمی کند بلکه بازدهی اش نیز پایین می آید. این پایین آمدن بازدهی تاثیر منفی بر عملکرد آن سازمان نیز می گذارد. به عنوان مثال وقتی ارزش صداقت برای فردی مطرح باشد و یا خوش رفتاری ، شفافیت و… و در محیط کارش خلاف آنها را ببیند چون با ارزش هایش مغایرت دارد دچار چالش می گردد. یا کارفرمایی که انتظار نظم از پرسنل خود دارد در حالیکه این نظم رعایت نمی شود.
توجه به ارزش های شغلی در هنگام استخدام و جذب نیرو
اگر در هنگام جذب نیرو به ارزش های فردی کارکنان و ارزش های جمعی در یک سازمان بی توجهی شود کارآمدی افراد در آن سازمان پایین می آید. در صورت وحود تضاد در ارزش ها توجه به حل تعارض هم نکته بسیار مهمی است. مثلا وقتی شما بین درآمد بیشتر یا استقلال آزادی بالا درگیر هستید ذهنتان دچار تضاد می شود و می توانید برای حل تضاد با مساله مواجه شده و آن را با ایجاد تغییراتی حل نمایید.
استفاده از آزمون برای شناخت ارزش های حرفه ای در محیط کار
زمانی که فرد مطابق با نیازها و خواسته هایش کار می کند ارزش های شغلیش برآورده می گردد. در دیدگاه سازگاری شغلی مینه سوتا فرد در جست و جوی به دست آوردن انطباق خود با محیطی است که در آن کار می کند. مسالهی سازگاری و انطباق شغلی در توانمندسازی نیروی کار مطرح شده و منجر به رضایت شخصی فرد از شغل و محیط کارش می گردد.
وقتی افراد در محیط کار ارزش های متفاوتی دارند و امکان اینکه دوجانبه و چندجانبه به مسائل نگاه شود وجود ندارد، تضاد ارزشی پیش میآید. در بعضی موارد امکان حل تعارض در محیط کار از جمله در زمانی که اختلاف نظر به ارزشها برمیگردد وجود دارد اما گاهی راهی برای حل تعارض نیست و افراد ناگزیر به ترک محل کار خود هستند چراکه درصورت ماندن در آن محیط ممکن است لطمات روانی زیادی را متحمل شوند.
آخرین دیدگاهها